برای یک انسان...
گاهی از انسان بودنــــــــم شرم میکنم ...
گاهی می خواهم انســــــــــان نباشم گوسفندی باشم ، پا روی
یونجه هـــــــا بگذارم ...
اما دلــــــــــی را دفن نکنم ... !
گرگی باشم ، گوسفند هـــــــا را بِدَرم اما بدانم ، کــــــــارم از روی
ذات من است نه از روی هوس ... !
خفاشی باشم که شبها گـــــــــردش کنم با چشمهـــــــــای کور ، اما
خوابی را پرپر نکنم ... !
کلاغی باشم که قار قار کنم پرهــــــــایم را رنگ نکنم و دلــــــــی را با
دروغ بدست نیاورم ... !
غرور کسی را نشکنم...
چه کسی میگوید که گرانی اینجاست؟
دوره ارزانی است؟
چه شرافت ارزان!
تن عریان ارزان!
و دروغ از همه چیز ارزانتر
آبرو قیمت یک تکه نان
و چه تخفیف بزرگی خورده است
قیمت هر انسان!!!!!!!!!!!!!
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 20:54 توسط آمنه
|
پروردگارا!